کاروان

خزان ایمان

باورهای منست !

یک به یک می ریزد

چونان برگ های خشکیده ی پاییز

از درخت بیدخورده ی اعتماد .

 

باورهای منست !

یک به یک خرد می شود

زیر قدم های ترد باد

زیر قدم های  تندباد .

 

باورهای سبز مرده

باورهای کمخون صورتی

باورهای رنگ پریده ی زرد

باورهای سوخته ی قهوه ای .

 

خزان ایمان سر می رسد

به زودی !!

و تو فقط درختی خواهی دید

که پرنده ای نگران لانه اش هست

 روی شاخه های لرزان آن . 

 

پس :

"جوجه هاش از دل خاکسترش به در . "  ( 1)

 

 

1 : اشاره به شعر ققنوس نیمایوشیج

 

+   کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ۱:۱۳ ‎ق.ظ ; ۱۳٩۱/٦/٢٦

design by macromediax ; Powered by PersianBlog.ir